رئيس گروه فلسفه پزشكي
دكتر محمود صوفیانی
اگر چه میان فلسفه و پزشكي از دیرباز تعاملات دوجانبه و نافعی وجود داشته است و یونانیان در برقراری این تعامل پیشقدم بودهاند، لیکن رشتهی تخصصی «فلسفهی پزشكي» در قرن نوزدهم ایجاد شده است. یکی از اولین کتابهای دانشگاهی با موضوع فلسفهی طب در مفهوم امروزی آن کتاب «رسالهای در باب فلسفهی علم پزشكي » (Essay on the Philosophy of Medical Science ) است که الیشا بارتلت در سال 1844 میلادی منتشر کرده است. در اواسط تا اواخر قرن بیستم میلادی، بر سر این موضوع که فلسفهی پزشكي رشتهای مستقل و جدا از رشتهی پزشكي یا رشتهی فلسفه است مباحث و مناقشات داغی میان فلاسفه و علمای علم پزشكي جریان داشت. با این حال، در قرن بیست و یکم این اجماع حاصل شده است که فلسفهی پزشكي مستقل از هر دو رشتهی پیشگفته است و مسائل و پرسشهای خاص خود را دارد. مجلات حرفهای و کتابها و نیز جوامع و نشستهای حرفهای متعدد به بحث پیرامون این مسائل و پرسشها و ارایهی پاسخ به آنها اختصاص یافته است.
فلسفه پزشکي بيش از فلسفيدن درباره پديده هاي مختص به پزشکي يعني فلسفه در پزشکي است. فلسفه پزشکي در صدد فهميدن و تعريف کردن شالوده هاي مفهومي پديده هاي پزشکي است.
برنامه کاري فلسفه پزشکي طيف وسيعي را در بر مي گيرد و به مفاهيم محوري مانند مفاهيم سلامتي ، ناخوشي ، هنجاري و ناهنجاري ، مراقبت رنج و درد مي پردازد. اين مفاهيم در بردارنده چه چيزي هستند؟ چگونه از يکديگر متمايز مي شوند؟ ماهيت تشخيص ، قضاوت باليني و کشف چيست؟ آيا ويژگي هاي هستي شناختي در رابطه بين پزشک و بيمار وجود دارد؟
چگونه اين ارتباط محتواي اخلاق پزشکي را شکل مي دهد؟ ماهيت دانش پزشکي چيست؟ آيا هدف و خواسته پزشکي جرح و تعديل منطق و معرفت شناسي قضاوت هاي باليني است؟ چگونه عليت در پزشکي عمل مي کند و چگونه عليت بر مفاهيم سلامتي ، ناخوشي ، بيماري و درمان تاثير دارد؟ ارزشهايي که پزشکي را مي سازند چه هستند؟ آيا سلامتي ارزش است (و اگر هست) به چه معنا؟
حالتهاي معرفتي و هستي شناختي آگاهي ، فعاليت فکري و مختل شده و حافظه آنگونه که در « سندرم هاي رواني ارگانيک مي بينيم چيست؟ سوالاتي از اين دست برنامه کاري فلسفه پزشکي به عنوان يک رشته است.
تلفيق دستاوردهاي اين نوع بررسي هاي فلسفي درون نظريه منسجمي از پزشک طراحي فلسفه اي براي پزشکي را مجاز خواهد ساخت. در شکل گيري اين تلفيق هيچ روش انحصاري از فلسفيدن وجود ندارد.
برخي سوالات در چارچوب بررسي هاي «تحليلي » پاسخ داده مي شوند و برخي ديگر نيازمند رويکرد پديدار شناختي يا هرمنوتيکي است و البته سوالاتي نيز وجود دارند که نيازمند پژوهش نظرورزانه کلاسيک است.